Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-06@21:05:35 GMT

خروس دزدی

تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۷۵۹۶۳

خروس دزدی

وِجتِبِل داستان یک خانواده ایرانی است که با اتفاقات گوناگون دست و پنجه نرم می‌کنند و وقایع مختلف و جالبی را پشت سر می‌گذارند؛ وقایعی که از جنس آگاهی، شادی، غم و گاهی هم هیجان است. قسمت قبل آن را اینجا بخوانید. چهارمین قسمت آن را در زیر بخوانید:

آن شب آنقدر بچه‌ها پرخوری کردند که وقتی رسیدند خانه از سنگینی نفهمیدند چطور خوابشان برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نیم ساعتی از خاموشی می‌گذشت که فاطمه متوجه گریه مخفیانه همسرش شد. ایرج دوست داشت نزدیک ترین جا به حیاط بخوابد. البته این انتخاب یک ایراد داشت و آن نزدیکی بیشتر به سوسک‌های احتمالی بود. اگر سوسکی وارد اتاق می‌شد احتمالاً اول به سمت ایرج می‌رفت. اما یکی از لذت‌های کنار ورودی خوابیدن تماشای آسمان بود. آن شب تماشای خرمن ماه ایرج را هوایی کرده بود. فاطمه به اشک‌های بی دلیل همسرش عادت داشت اما این دفعه برای شنیدن خاطرات سفر نتوانست تحمل کند و به نرمی طوری که خلوتش را به هم نزند بالای سر او نشست. ایرج که دنبال محرمی می‌گشت تا با وی درد دل کند و از داغ دلش بگوید وقتی فاطمه را بالای سرش احساس کرد فهمید او به این زودی‌ها قرار نیست برود. آهی کشید و گفت: دارم فکر می‌کنم یعنی می‌شه اربعین سال بعد هم برم؟ اگه جور نشه چی؟

- تازه چند روزه اومدی، از الان فکر سال بعدی؟

- آره. نمی دونی چقدر مزه داد.

- خیلی دوست دارم بدونم. کجاش بیشتر کیف کردی؟ اونجا رو برام بگو.

- رفتم بین‌ الحرمین از یکی پرسیدم بین‌ الحرمین کجاست. گفت همین جا که الان وایسادی بین‌الحرمینه. چشامو بستم یاد تمام غربت و دلتنگی‌ هام افتادم. گفتم خدایا شکرت الان من بین‌الحرمینم. همون جا نشستم. سمت راستم حرم حضرت ابوالفضل بود سمت چپ امام حسین. چفیه م رو انداختم رو سر و صورتم. خیلی گریه کردم. از ته دل به امام حسین می‌گفتم چرا منو آوردی اینجا.

- یعنی چی؟ همیشه می‌گفتی کی می‌ شه منم برم کربلا، رفتی اونجا گفتی چرا منو آوردید؟ بعد به من می‌ گی عقل نداری!

- آره واقعاً عقل ندارم. آخه نمی‌ دونی، اونقدر تو اون فضا احساس گناه می‌کردم که خجالت می‌کشیدم؛ آخه چرا باید من با این همه گناه تو بین‌ الحرمین باشم. خودم رو مثل یه لکه سیاه روی لباس سفید می‌دیدم. چقدر به نظر میاد؟ هم از اینکه از کربلا محروم بودم زجر می‌کشیدم هم وقتی رفتم و فضای سنگین اونجا رو دیدم دوست داشتم نباشم. گفتم چه یلایی اینجا به خاطر خدا به خاک افتادن، من بی‌مصرف چرا باید پام اینجا باز بشه؟ مگه نمی گن هر کس میاد اینجا رو حساب کتابه و دعوتش کردن؟ خودم رو تو دوراهی عجیبی می‌دیدم. از طرفی هم می‌گفتم کجا برم؟ کجا رو دارم برم؟ نماز صبح خواب می‌ مونیا. نمی‌خ وای بری؟

- کجا رو دارم برم؟

- نماز بیدار نمی‌شی برو.

- بازم بگو خیلی جالبه!

- مشهد زیاد رفتم، کربلا با مشهد خیلی فرق می‌ کنه. دیگرون رو نمی‌ دونم تو کربلا چه حالی دارن ولی من تکلیف خودم رو نمی‌ دونستم؛ خیلی خجالت می‌کشیدم برم حرم. بگذریم برو بخواب تا تو هم مثل من دیوونه نشدی.

- نماز منم بیدار کن خیلی خسته‌ ام شاید خواب بمونم.

- به شرط حیات.

روز نبود که ایرج از کوچه شهید ایمانی رد شود و یاد خروس دزدی نیفتد. هر روز که با موتور به محل کارش می‌رفت از این کوچه عبور می‌کرد. صبح روز یکشنبه بود و اولین روز کاری بعد از بازگشت از کربلا. دوستی ایرج و حسن عیوضی که به حسن دوکله معروف و در دزدی خبره بود به زمان مدرسه بازمی گشت. یک روز که از مدرسه به خانه بازمی‌گشتند در انتهای یک کوچه خلوت ناگهان ایرج با تصمیم غیرمنتظره حسن روبرو می‌شود. ایرج دزد نبود اما وقتی دید هم‌کلاسی‌اش دستانش را باز کرده تا خروس را بدزدد او نیز دستانش را ناخوآگاه باز کرد؛ تصمیمی که خیلی زود از آن پشیمان شد. حسن به قدری در این کار حرفه‌ای بود که سریعاً خروس را در یک و نیم متری زمین گرفت و فوراً گردن آن را فشار داد تا سر و صدا نکند. بعد به سرعت فرار کردند.

همان طور که کوچه‌ها را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذاشت پیش خود فکر می‌کرد اگر مسیرش را از دوستان گذشته‌اش جدا نکرده بود چه سرنوشتی برایش رقم می‌خورد؛ مانند حسن دوکله دزدی و اعتیاد و تزریق و آخر مرگ؛ یا مانند اسماعیل یاوری معروف به اسی گشنه سیگار و اعتیاد و کارتن خوابی و مرگ.

آنقدر همکاران ایرج گفتند رفتی کربلا باید شیرینی بدهی که برای کل همکاران بستنی خرید. کنار میز ایرج چهارپنج نفری ایستاده بودند و گپ می‌زدند. رضا پورجوادی آنقدر اطراف آرنجش را می‌خاراند که ایرج نتوانست سکوت کند و گفت: «پارسال گفتم طبعت گرم و خشکه تغذیه‌ت رو رعایت کن اهمیت ندادی، اندازه یه جزیره دستت زخم شده از بس خودت رو خاروندی. سیر می خوری با غذات؟»

- من اصلاً بدون سیر نمی‌ تونم غذا بخورم.

- هی بخارون. تا زمانی که سیر رو کنار نزاری همینه. بدتر هم می‌شه.

- دکتر رفتم. پماد داده.

- اگزما تو طب رایج درمان نداره. فقط پماد می‌ دن. خوب می‌شه چند روز بعد دوباره شروع می‌ شه. صفرای خونت زیاده ریخته تو پوستت. صفرا گزنده س خارش می‌ ده به پوست. لااقل آستین کوتاه نپوش معلوم نشه دستت زخمه!

- دعا کردی برامون یا نه؟ اصلاً یاد من بودی؟

- حرفو عوض نکن. اخلاقت هم تنده یهو جوش میاری، بخش مهمش برا همین زیادی صفراس.

در شش هفت سالی که ایرج در هفته‌نامه کار می‌کرد یک بار هم نشده بود که صدای اذان ظهر شنیده بشود و او کارش را رها نکند. آن روز وقتی دید مثل همیشه جز یک نفر همگی مشغول کارند یاد موکبی در کربلا افتاد که وقت اذان یکی از خادمان با صدای بلند می‌گفت: «نماز واجبه زیارت مستحب». سبک شمردن نماز در کربلا برای ایرج خیلی عجیب بود. در یکی از موکب‌های بین نجف تا کربلا هنگام اذان صبح با صدای بلند اذان گفت تا زائران را بیدار کند نمازشان را سر وقت بخوانند اما تعداد زیادی همچنان به خوابشان ادامه دادند. برخی هم گویا کسی مزاحمشان شده باشد از گوشه چشم نگاهی کردند و دوباره خوابیدند.

همانطور که به سمت نمازخانه حرکت می‌کرد با صدایی نه چندان بلند می‌گفت: «نمااااز، مشکی پوشا نماز، از خودتون دین درست نکنید پاشید نماز. سالی دو بار می‌رید کربلا، نماز سر وقت چی؟».

فاطمه از آنجا که می‌دانست کارهای ایرج دقیقه نودی است و به همین علت خیلی مواقع با مشکل روبرو می‌شود تاکید کرده بود هنگام برگشت به خانه یک جعبه شیرینی بخرد. حمیدرضا تلفنی به پدرش گفته بود «امشب خونه عمو رضا دعوتیم؛ مامان تاکید کرد شیرینی رو نذار لحظه آخر. اومدنی حتماً بخر.»

این داستان ادامه دارد…

کد خبر 5950230

منبع: مهر

کلیدواژه: خرمن ماه قوه قضاییه آلودگی هوا شهرداری تهران سازمان هواشناسی پلیس راهور هلال احمر جمهوری اسلامی ایران حیات وحش شهر تهران سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هفته بسیج بارش باران پلیس راهور فراجا وزارت آموزش و پرورش امداد رسانی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۷۵۹۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یک دزدی ١٠ میلیاردی از متروی تهران | سارقان چه چیزهایی از مترو می‌دزدند؟

به گزارش همشهری آنلاین، سرهنگ لک، فرمانده یگان حفاظت مترو تهران و حومه با اشاره به تشدید اقدامات پیشگیرانه و گشت‌های انتظامی در خطوط و ایستگاه‌های مترو، اظهار کرد: از گذشته شاهد سرقت کابل از ایستگاه‌ها و خطوط متروی تهران و حومه بودیم که با نصب تجهیزات مراقبتی جدید و هوشیاری عوامل انتظامی و یگان حفاظت شرکت بهره‌برداری مترو تهران، موفق به دستگیری سارقان شدیم.

فرمانده یگان حفاظت مترو با بیان اینکه سارقان به ۱۵ فقره سرقت در خطوط مختلف مترو اعتراف کردند تصریح کرد: این سارقان سابقه‌دار و تحت تعقیب پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ بودند که پس از اخذ دستور قضائی جهت ادامه تحقیقات در اختیار عوامل پایگاه ۱۰ پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.

سرهنگ لک افزود: طبق برآوردهای صورت گرفته، ارزش تقریبی این کابل‌ها ۱۰ میلیارد تومان تخمین زده شده است.

او توضیح داد: با توجه به مجهز شدن خطوط و اماکن مترو به سیستم‌های مراقبتی و تشدید اقدامات انتظاماتی، شاهد کاهش قابل ملاحظه سرقت از تجهیزات متروی تهران هستیم.

کد خبر 849064 برچسب‌ها سارق - سرقت مترو تهران

دیگر خبرها

  • مت دیمون و کارگردان «بورن» در یک کمدی دزدی همراه شدند
  • رویکرد جدید ارائه خدمات در شهرداری اصفهان/ تقویت خدمات‌دهی در ایام اربعین حسینی
  • قدیمی ترین تصاویر رنگی از عتبات عالیات
  • صادرات تولیدات تعاونی‌های دانش‌بنیان به کربلا و مسکو
  • نقطه عطف وارثان جبهه دفاع از حرم «حماسه خانطومان» است
  • معضل دزدی از قطار‌ها در آمریکا + فیلم
  • لحظه دزدی ۷ میلیاردی از موبایل‌فروشی + واکنش صاحب مغازه
  • یک دزدی ١٠ میلیاردی از متروی تهران/ سارقان چه چیزهایی از مترو می‌دزدند؟
  • سرقت ۱۰ میلیارد تومانی از متروی تهران / دزدی غیرقابل باور سارقان از مترو
  • یک دزدی ١٠ میلیاردی از متروی تهران | سارقان چه چیزهایی از مترو می‌دزدند؟